ترم اولیها چگونه باید وارد دانشگاه شوند؟
اولین چالشی که دانشجویان ترم اولی باید مراقب آن باشند کنترل مدیریت عاطفی است.
اولین چالشی که دانشجویان ترم اولی باید مراقب آن باشند کنترل مدیریت عاطفی است.
خانواده، فضایی برای رشد و بالندگی فرد است و سبک رفتاری در خانواده جزو موارد مهم در دوام و صمیمیت روابط بین اعضای خانواده است.
معاون دارو و غذا دانشگاه علوم پزشکی یزد با اشاره به مصرف اقلام قرصهایی مشابه ریتالین از سوی دانشجویان برای شب بیداری در ایام امتحانات، تاکید میکند: این اقلام دارویی کاملاً از راههای غیرمجاز به دست دانشجویان میرسد و مصرف آنها عوارضی جدی را به دنبال دارد.
یک متخصص طب فیزیکی گفت: مطالعه طولانی مدت و بیش از یک ساعت میتواند به عضلات کمر و گردن آسیب برساند.
دانشجویان در ایام امتحانات علاوه بر درس خواندن باید عوامل دیگری را هم برای موفقیت بیشتر مورد توجه قرار دهند.
یک متخصص قلب و عروق گفت: هر دردی که از ریشه دندان و فَک شروع شده و تا ناف ادامه پیدا کند باید جدی گرفته شود لذا ممکن است نشانه ای از مشکلات قلبی باشد.
با مصرف قلیان بوی بد دهان، سرفه، تنگی نفس، سردرد، دندانهای زرد و کثیف، پوست تیره و چروکیده به سراغ شما میآیند.
بسیاری از افراد مخصوصا جوانان، با هر مشکلی که در سیستم ایمنی بدنشان مواجه میشود، دچار کابوس ابتلا به انواع و اقسام بیماری می شوند. امروزه بیماری ام اس در راس این دسته از کابوس ها قرار دارد، ترس از بیماری ام اس افراد را دچار مشکلات روحی زیادی میکند. برخی افراد با مراجعه به سایت های مختلف، علائم خود را با آن ها مطابقت میدهند و گاهی اوقات بیشتر احساس ترس و نگرانی می کنند. بیماری ام اس چند سالی است که به عنوان بیماری قرن معرفی شده اما باید دانست هرچه زمان میگذرد با نسل جدید از درمان ها و داروها رو به رو هستیم و می توان به جرات گفت این بیماری دیگر مانند قدیم بیماران را از پای در نمی آورد.
ترکیب هوای گرم و رطوبت بالا ورزش کردن در فصل تابستان را دشوار میکند اما نمیتواند خطرناک باشد.
یکی از پدیدههای شیرین، تولد فرزند است که برای خانوادهها تغییر بزرگی محسوب میشود. والدین به نوعی اختیار کودک خود را دارند و مراقبت و تربیت کودک جزو وظایف آنهاست.
امیر علی - محمد امین از تهزان
رضا
سلام خسته نباشید من و دختر خالم حدود چهار ماه هست ك باهم نامزد كردیم اول رابطمون من خیلی عاشق ایشون بودم خیلی اما یك ماه پیش ك از پیش ایشون اومدم انگار یك آن حس كردم تو این رابطه سرد شدم و دیگر اون حس های قبلی نیس در صورتی ك هیچ تنش یا دعوا بینمون رخ نداد بخاطر دور بودنمون و اینك هر كدوم ساكن یك شهریم زیاد چت میكردیم ولی بعد از یك مدت ایشون با من محدود شدن به چت كردن و هیچ كارشون نمیرسیدن ك انجام بدن و بدونی ك به من بگن سیع كردن به كم كردن چت و من حس كردم ك از من فاصله میگیرن و من ترس از دس دادنشونو داشتم و این ترس باعث شده بود هی حس كنم هركاری میكنن میخوان ازم دورشن بخاطر همین ناخواسته باعث محدودیت بیشترشون شدم نمیتونستن برن بیرون چون بهونه گیری میكردم بهشون اعتمادمو از دست داده بودم همش افكار منفی بود ولی باهم ك صحبت كردیم خودشون گفتن من اینجوری میخواستم كم تر كنیم و قصد دوریتو جدایی نداشتم الان من باید چیكار كنم تا حسم دوباره احیاشه دوبار برای خودمون تلاش كنم و باعث اذیت شدن خودم یا ایشون نشم این چند مدت خیلی حالم گرفته بود و ریزش مو شدید و وزن اضافه كردم كمك كنید
سلام. نكته مهم این است كه شما ها به شناخت مناسب از هم نرسیدهاید و بُعد مسافت هم باعث شده این شناخت كمتر بشود. برای این كه ازدواج موفقی داشته باشید ، باید اول ویژگیهای هم را بدانید و بشناسید.شباهتها و تفاوتها. وقتی متوجه این موارد شدید، باید گام بردارید تا تفاوتها را كمتر كنید یا بپذیرید. نكته دیگر گفت و گوی موثر است.باید با هم صحبت كنید و دلایل رفتارتان را بگویید. در بیشتر موارد سوءتفاهم پیش آمده میتواند تبدیل به بزرگترین مشكل زندگی شود. در صورتی كه اگر صحبت كنید خواهید فهمید كه فقط سوءتفاهم بوده است و كسی علیه دیگری كاری انجام نداده است. توصیه نهایی و مهم این است تا ابتدای رابطه هستید از مشاوره ازدواج به شكل حضوری كمك بگیرید. شما به تنهایی نمیتوانید این مسیر را طی كنید.مشاور به شما كمك میكند بهترین تصمیم را بگیرید.موفق باشید. لیلاكامرانی،كارشناس ارشد روانشناسی بالینی
مریم
باسلام و خسته نباشید من و همسرم یك 7 ماهی است كه از زمان عقدمان می گذرد ودر دوران نامزدی هستیم دقیقا 30 روز بیشتر باهم زندگی نكردیم به خاطر اختلافاتی كه از طرف خانواده شوهرم به وجود آمده است از طرف مادرشوهرم و پدر شوهرم و اینكه پدر شوهرم به هیچ مسئله ای به جز پول فكر نمی كند از هفته ی اول عقدمان به همسرم می گفت باید توی خرج زندگی با توجه به كارمند بودن كمك كنم با این وجود كه هیچ گاه من از حقوق همسرم نپرسیده بودم ایشان همان هفته اول از من میزان حقوقم می پرسید واینكه فیش حقوقی و حساب بانكی ام از من می خواستند به جز این خانواده شوهرم هیچ گونه اعتقادات مذهبی ندارند و خیلی راحت دروغ می گویند حرف هایی كه زدند را انكار می كنند حتی پدر شوهرم پیش پدر من رفته گفته دخترت 12 ساعت میرود سركار نمی خواهد خرجی بدهد و مادر شوهرم سر مسائل بی ارزش زندگی مارا به هم زده است و بیشتر مسائل سر پول و شوهرم آدم خسیسی هست و بعداز عقد اصلا برای من خرج نكرده است و تابع خانواده اش است و هیچ گونه اراده و اختیاری از خودش ندارد و هر چقدر صحبت كردیم فایده نداشته است و بسیار مطیع خانواده اش است و ماندم سر دوراهی كه چه كاری انجام دهم
سلام. موضوعاتی كه بیان كردهاید، همه برای تشكیل یك زندگی بسیار مهم هستند و نمیتوان نادیده گرفت. این كه بگوم همه حرفهای شما را قبول كردهام، نادرست است؛ چوننمیتوان یكطرفه قضاوت كرد و نظر داد. اما متوجه شدم موضوع مالی و مذهب برای شما مهم است. باید ببینید چقدر این مسائل برای شما اهمیت دارد.بهتر است جدول اولویتدار تهیه كنید و لیست كنید چه چیزهایی برایتان مهم است .سپس بررسی كنیداز این لیست كدام و تا چه درصدی تحقق یافته یا مییابد. یا باید خودتان را به چالش بكشید. در ادامه ببینید آیا میتوانید با همین جدول ارزشمند برای خودتان، با نامزدتان كنار بیایید یا نه؟ گاهی میتوان شرایط مورد نظر را تغییر داد یا بالا و پایین گذاشت. اینها را شما باید بگویید و تصمیم بگیرید. البته میدانم ترس از دست دادن و تنهایی و حرف و قضاوت مردم مانع تصمیم گیری صحیح میشود. اگر بتوانید با این احساسات نادرست كنار بیایید حتما بهترین تصمیم را خواهید گرفت. در انتها مهمترین توصیهام رفتن نزدمشاور ازدواج است. باید به شكل حضوری كمك بگیرید. اگر نامزدتان نپذیرفتن كه بیایند،شما بروید. در این جلسات به شما كمك خواهد شد تا خودتان و طرف مقابلتان را بشناسید و قوی شوید و بهترین تصمیم را بگیرید.موفق باشید. لیلاكامرانی،كارشناس ارشد روانشناسی بالینی
بی نام ...
سلام وقتتون بخیر من اغلب مشاوره هایی رو كه میخونم حس میكنم چقد مشكلات همه ناچیزه.بعد از 8سال زندگی مشترك وقتی بفهمی همسرت كسیكه فكرمیكردی عاشقانه داری باهاش زندگی میكنی تو روابطش با خانومای دیگه خییییلی فراتر رفته و تقریبا میشه گفت بی منطق عمل كرده چه حسی بهتون دست میده؟.خانوم مشاور شما چه پیشنهادی دارید احساس میكنم كمرم شكست خرابی حالم غیرقابل توصیفه .دست نوشته ای كه از خودهمسرم دیدم كه اقرار به اشتباهاتش كرده.. یعنی هیچ جای شك و شبهه نیست چون خیلی واضح نوشته بود واینكه نوشته بود جفای بزرگی درحق همسرم كردم و هرگز دیگه تكرارش نمیكنم .اما من اینكه به روش نیاوردم بدترداره داغونم میكنه.دوسش دارم اماحسی دیگه بهش ندارم دهنم نمیچرخه ابراز علاقه بكنم تا یادم میفته ك چ خیانتی بهم میكرده تا الان ك روحمم خبردار نشده بود.چ كنم تا حالم ب سابق برگرده ...
سلام.موضوع شما،موضوع كمی پیچیدهای است. در این موارد زن و شوهر باید مراجعه كنند و زن به تنهایی جواب كامل و درست را نمیدهد. اما تنهایی مراجعه كردن باعث میشد نقاط ضعف و قوت خودتان را بشناسید و قویتر از قبل گام بردارید و آسیبهای زندگیتان را كم كنید. اینكه همسرتان این كار را كرده و شما حالتان بد است،قابل درك است.درموضوع خیانت،یا فرازناشوئی یا هر اسم دیگری كه دوست دارید بر آن بگذارید، عوامل بسیاری دخیل هستند كه در این مقال نگنجد. عواملی كه به وجود میآورند یعنی باعثش میشوند،عواملی آشكارش میكنند و عواملی كه باعث میشود این مشكل تداوم داشته باشد.این عوامل در مراجعه حضوری مشخص میشوند. برای چنین مشكلی هم نمیتوان یك نسخه یا توصیه داشت.چون مورد با مورد فرق دارد. شاید شما كه به رو نیاوردهاید بهترین كار و راه حل باشد و آن كسی كه به رو میآورد برای زندگی خودش بهترین كار را كرده باشد. پس با بررسی دقیق میتوان نظر داد كه چه كاری باید بكنید و چه كاری نباید بكنید.نمیتواند بگویم حتما بگویید. اگر شرایط طوری است كه می توانید با همسرتان صحبت كنید ،خوب صحبت كنید.واقعا از این طریق نمیتوان دقیق گفت چه كنید. اما توصیه میكنم اصلا نوك پیكان "چرا" را به سمت خودتان نگیرید.یعنی نگویید چرا من؟ این كه خودتان را ملامت و سرزنش كنید باعث خشم بیشترتان میشود. چون خیانت در پی خودش خشم میآورد. نباید اجازه دهید خشم بر شما غلبه كند. بدترین تصمیمها،تصمیم هایی است كه با خشم و زمان خشمگینی گرفته میشود. زمان می برد تا حالتان خوب شود؛اما خوب میشود مطمئن باشید. شرایط اینگونه نمیماند. حتما به روانشناس حضوری مراجعه كنید.موفق باشید. لیلاكامرانی، كارشناس ارشد روانشناسی بالینی